کم آوردن ها

سلام یارجان!
دیشب از یک دعوای زن و شوهری برگشته بودم...
میان راه دو تصادف خیلی بد را از سرم گذرانده بودم...
تو نبودی...
و من خیلی تنها بودم...
آدم که تنها میشود دلش میخواهد همه کاسه کوزه ها را سر یک نفر بشکند...
دلم میخواست فریاد بزنم که چقدر نیاز دارم باشی...
که چقدر دور بودنت آزار میدهد مرا...
که چقدر کم می آورم وقتی جای خالیت را میبینم...
این شد که نوشتم کاش هیچوقت نیامده بودی...
نوشتم و غرق در گریه خوابیدم...
یار جان! جدی نگیر حرفهایم را...
آدم کم که می آورد میخواهد تلخیش را به کام یکنفر بریزد...
و من دیشب خیلی کم آورده بودم...
خیلی...
#من_نوشت:
کاش اینجا بودی و میخوندی نوشته هامو... کاش میشد برات نامه بنویسم...
کجایی تو؟
#الهام_جعفری
#ممنوعه
دیدگاه ها (۱)

الحمدلله

نامه جات(تو نگران نباش)

از قدیمی ها...

راستش همه میگفتند عادت میکنی...حتی خودتم گفتی اولش سخته...ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط